کد مطلب:137430 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

فوران بغض و کینه ی یزید
بعد از آن كه معاویه مرد و یزید، پست خلافت را به عهده گرفت، مصمم شد به هر طریق ممكن و به هر قیمتی كه شده، حسین علیه السلام را به شهادت برساند! - خواه صحیح باشد كه معاویه او را به نیك رفتاری با حسین سفارش كرده باشد، یا صحیح نبوده باشد - زیرا طغیان كینه و پستی و بغض شدید یزید نسبت به حسین علیه السلام در دل و جان او به نهایت رسیده بود، و طوری او را به جنون و حماقت كشیده بود كه نصیحت هیچ كس را گوش نمی كرد، و دچار بیماری و مرضی شده بود كه هیچ چیز جز انتقام نمی توانست دل بیمارش را شفا دهد، اگر چه این انتقام به قیمت از بین رفتن خود و خلافتش تمام شود. چنانكه پیشتر نیز «عبدالله بن زبیر» (وقتی در چنگال مرگ قرار گرفت و مرگ خود را توسط مالك اشتر نخعی حتمی دید به یارانش) گفت: «من و مالك را بكشید»!

حسین علیه السلام مصمم بود - چه كشته شود و چه زنده بماند - به این علت كه: «ان مثلی لا یبایع مثل یزید» شخصی مثل من با مثل یزید بیعت نمی كند. یزید نیز تصمیم داشت حسین علیه السلام را به شهادت برساند چه بیعت كند و یا از بیعت سرباز زند، و آن هم به چند دلیل: 1- دشمنی ریشه ای و اختلاف اعتقادی كه بین امام و یزید وجود داشت، چنانكه امام صادق علیه السلام فرموده اند: «ما اهل بیت و خاندان ابوسفیان درباره ی خدا با هم دشمنی داریم، ما می گوییم: صدق الله، آنها می گویند: كذب الله».

2- دشمنی شخصی: یزید كاملا می دانست كه حسین علیه السلام او و


پدرش معاویه را رسوا و بی ارزش خواهد كرد، و نیز می دانست كه حسین علیه السلام به او و پدرش به چشم منافق و افتراگر نگاه می كند، و پیداست كه هیچ چیز برای كسی چون یزید سخت تر و دردناكتر از تحقیر و تمسخر نیست.

3- دلیل سوم، خون خواهی و انتقام كشته شدگان جنگ بدر بود. لذا وقتی سر مبارك امام حسین علیه السلام را در جشنی كه ترتیب داده بود مقابل خود گذاشته بود، اشعاری را با این بیت آغاز كرد: «لیت اشیاخی ببدر شهدوا»؛ ای كاش پدران و بزرگانم كه در جنگ بدر شركت داشتند حاضر بودند.

اما گاهی دشمنان علی و فرزندانش این حقیقت مسلم را نادیده گرفته و می گویند: حسین با دست خودش جان خود را به هلاكت انداخت، زیرا مادامی كه از مقاومت و مبارزه با یزید عاجز و ناتوان بود می بایست با او بیعت كرده و تسلیم وی می شد!

اینان چنین می گویند در حالی كه می دانند امام حسن علیه السلام با معاویه صلح كرد و خلافت را تسلیم كرد؛ اما بعد از آن معاویه با مكر و حیله رفتار كرد. در صورتی كه معاویه با پاكان و اولیای الهی مانند: «حجر بن عدی» و «عمروبن حمق» عهد و پیمان بسته بود كه امانشان دهد ولی پیمان را شكست و ایشان را بدون این كه با وی سر جنگ داشته باشند، به شهادت رسانید؟

و نیز با «مسلم بن عقیل» بعد از آن كه پیمان بستند، بدون سلاح او را دستگیر كردند، و به شهادت رساندند، و پس از شهادت نیز او را مثله كردند!